معنی خرید و فروش بردگان
حل جدول
برده داری
خرید و فروش
سودا
بیع
شرا، بیع
شرا
بیع، شرا
شرا
خرید و فروش بردگان، نگهداری و بهره برداری از بردگان
برده داری
بردگان
ممالیک
خریداری، خرید و فروش
بیع
خرید و فروش بدهد
بده بستان
نماینده خرید و فروش
کارگزاری
تعبیر خواب
خرید و فروش، دلیل بود که به قدر و قیمت کار چیزی یابد. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
رید و فروش کردن درخواب بد است. اگر بیند کسی او را بفروخت، دلیل که کارش شوریده شود. - محمد بن سیرین
لغت نامه دهخدا
خرید و فروش. [خ َ دُ ف ُ] (ترکیب عطفی، اِمص مرکب) مبایعه. سودا. معامله. تجارت. داد و ستد. بیع و شری. بده و بستان. سودا. (یادداشت بخط مؤلف):
مکدر مشو می ز زر بهتر است
خرید و فروشت بهم درخور است.
ملافوقی یزدی (از آنندراج).
خرید و فروش کرد...
خرید و فروش کردن. [خ َ دُ ف ُ ک َ دَ] (مص مرکب) تجارت کردن. بازرگانی کردن. سوداگری کردن. (یادداشت به خط مؤلف).
بردگان
بردگان. [ب َ دَ / دِ] (اِ) جمع برده:
آن کو به هندوان شد یعنی که غازیم
از بهر بردگان نه ز بهر غزاشده ست.
ناصرخسرو.
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیع، شرا، داد و ستد، سوداگری، معامله
واژه پیشنهادی
مبایعه
معادل ابجد
1683